بگذریم که تا ساعت 5:15 عصر چطوری گذشت و برای بچه‌ها چه بهانه‌هایی آوردم، اوج ماجرا ساعت 5:17 عصر بود، فایل نهایی یه سفارش فوری داشت توی ایمیل آپ‌لود می‌شد که پیام فائلا اومد روی گوشی‌ام. بعد از سلام و احوالپرسی چیزی گفت که اصلاً انتطارش رو نداشتم، نشونه‌ای که از اومدنش ناامید شده بودم، حرفی که توی اون حال واقعاً شوکه‌ام کرد. اول لرزش دستم شدت گرفت و بعد بلافاصله گریه‌ام. 

دوستی داشتم که می‌گفت وقتی برای هم دعا می‌کنید به هم بگید. واسۀ این حرفش دلایلی داشت که الآن کامل یادم نیست و متأسفانه در قید حیات نیست که ازش بپرسم. 

ساعت 5:30 عصر اولین خندۀ بی‌دلیل روز روی لبام اومد.

حرص و جوش الکی واسۀ چی؟

زمان‌بینی بر وزن جهان‌بینی

البته خدا رو شکر من که خودم اصلاً این‌طوری نیستم!

هم ,عصر ,ساعت ,توی ,رو ,روی ,ساعت 5 ,به هم ,دعا می‌کنید ,می‌کنید به ,هم دعا

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

علیرضا جلایق نسیم حیات خلوت گزیده را به تماشا چه حاجتست چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجتست وبلاگ الهه دارانی گنهرانی پاوربانک ها آموزش طراحی سایت و فروشگاه اینترنتی جوجه کشی شترمرغ 09122179624 پوکر فیس بیان وبلاگ سئوشید